معنی قهرمان تورانى شاهنامه

لغت نامه دهخدا

شاهنامه

شاهنامه. [م َ / م ِ] (اِمرکب) نامه ٔ ممتاز در نوع خود. || نامه ٔ شاه. || کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایران. در پهلوی آن را خدای نامه گفتندی. کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده است. سیرالملوک. خدای نامه. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین). || (اِخ) نام بزرگترین شاهکار ادبی ایران از فردوسی طوسی. رجوع به فردوسی شود.


شاهنامه خوانی

شاهنامه خوانی. [م َ / م ِ خوا / خا] (حامص مرکب) شاهنامه خوان، شغل و عمل شاهنامه خوان.


قهرمان

قهرمان. [ق َ رَ] (اِخ) حسن بن ابی الحسن بن محمدورامینی. از محدثان است. (ریحانه الادب ج 3 ص 326).


شاهنامه خوان

شاهنامه خوان. [م َ / م ِ خوا / خا] (نف مرکب) خواننده ٔ شاهنامه. آنکه کتاب شاهنامه خواند. || که شاهنامه به آواز بلند و لحن گیرا و خاص خواند و این در دربار سلاطین خاص نقیب بوده است. آنکه اشعار شاهنامه ٔ فردوسی را با آهنگ متناسب بخواند.

اطلاعات عمومی

فرهنگ عمید

شاهنامه

کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به ‌نظم یا نثر، گرد آمده باشد،


شاهنامه خوانی

خواندن شاهنامه با آهنگ خوب،

فرهنگ فارسی هوشیار

شاهنامه

کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایرانی

معادل ابجد

قهرمان تورانى شاهنامه

1455

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری